هو

جمعه شب شد! هنگام غروب دوباره حالم گرفت. در قلب من گفت و شنود سید علی عریان ، دوباره هفت روز و هفت شب سکوت غذا را احاطه گردانیدند .آن تشنگی و شور و حال را اگر خداوند متعال در درون هر فرد بیندازند و یا در قالب و جلد سالکان دوده اشراقیه توفیق عنایت کنند ،ب اعث خوشبختی او خواهد شد. علاقه مندم برادران و خواهران عزیز بدانند و آگاهی زیادی بدست آورند.از این مقاله استفاده کرده و کار بی مورد انجام ندهند. اول پیر باید اجازه و دستورات را بدهند تا سالک نیت کرده و شروع کند. باید از همان دقیقه با همان ذکر ، با حالات ، با شور و حال گریه و ذوق و طلب هم در وجود سالک باشد.

غروب که شد با خواندن اُوراد و نماز شروع کرده و بعداً ذکر مورد نظر را ادامه داده تا تعداد آخر. نه بخورد و نه بخوابد وتا تمام نشده نباید دست شویی رفته و یا آب و چای بخورد.

در حین خواندن ، حالات عرفانی و حضور قلب به امام زمان داشته باشید ، اگر با گریه باشد خیلی بهتر است. موقع خواب ، در همان حلقه ای که ذکر می خواندید ، با نیت خوب بخوابید و فردا صبح هم با خواندن اُوراد مجدداً شروع کرده مثل روز قبل تا روز هفتم از اطاق بیرون نیایید. اگر در حین ریاضت اتفاق باطنی افتاد ، نباید به کسی غیر از پیر طریقت گفته شود. سالک نباید ریاضت مورد نظر را سرسری حساب کند ، بسیار مهم است. در مقاله شب جمعه در مورد سکوت غذای سید علی مبدأ تهرانی خواندید. امکان دارد هزاران اتفاق ایجاد گردد. بطور کلی مواظب حرکات ظاهری خود باشید. وسوسه های شیطانی خواب های زیاد ، مبادا ختم را خود سرانه بشکنید و از حلقه ذکر بیرون بیایید. امکان دارد حتی یک وسوسه شیطانی پیش آمده و سالک را بر علیه پیر بد بین کند. یک سالک باید متوجه باشد و همه این مطالب را در نظر داشته باشد. روزها باید تمام روز بدون تعداد ادامه بدهید. البته با حالات عرفانی با بودن طلب بزرگترین و خوب ترین ریاضت خواهد بود. همان روز اول که از پیر تقاضای گرفتن دستورات می کنید اگر توفیق حق نباشد ،آن پیر نمی دهد و سالک را به ذکر دیگری گرایش می دهد و یا خود سالک ممکن است ذکر و دستورات را گرفته ولی در منزل گرفتاری خانوادگی و یا مشکلات دیگر و یا بعد از شروع دچار وسوسه های شیطانی شده و ختم را بشکند. سست گردد و پشیمان گشته و از حلقه ذکر بیرون آید و یا در پشت درب اطاقی که نشسته صدایی از یکی از نزدیکان خود بشنود که او را صدا می کند و فوراً بیرون آمده و می بیند که هیچکس نبوده و ذکرش شکسته گشته و اشتباهش معلوم می گردد.

آیه ای هست که مربوط به نایب امام زمان می باشد و در تنهایی و با شرایط مخصوص باید خوانده شود.

از مشایخ عزیز دستورات لازم را گرفته و موفق بشوید برای خواندن آن آیه قرآنی که از لطف سید بزرگمان می باشد و نشستن در تمام ختم ها و حتی خواند اُوراد صبح و ظهر و شب. یک سالک بایدکه صاحب درد بشود و مستعد بوده و شور عشق و طلب در وجود سالک باشد و وسوسه های شیطانی و فکر های بیهوده و گمراه کننده را از خود دور گرداند .

در مورد سکوت غذای سید علی مبدأ تهرانی صحبتی شده که عیناً گفتار حضرت آقا را به قلم آوردم. این همه اتفاقات از عالم غیب ، لطف عنایت کردند. حالات او و شور عشق و جذبات استقامت و گرسنگی مسلماً داشته که این همه مکاشفات پراهمیت اتفاق افتاده است. همه ما باید اتفاقات ایشان را در نظر گرفته تا بلکه انشاالله از جانب حق به وادی بالاتری توفیق عنایت شود. برای رفتن به آن سه محل مقدس ، اخوان عزیز باید بدانند که خیلی حساب شده بروند ، با حالات خوب ، شکم خالی ، باذوق و روحیه باز ، خواب و خور و هوس های بد را موقتاً را از خود دور کنید و با تمرکز کامل اگر به آنجا بروید موفق هم خواهید شد. در این راه ، در حدی فانی و عشق به امام زمان داشته باشیم که بدون عشق و ذوق در این ، میسّر نیست که نیست. در قرن های پیش ، قلندری نخِ بلندی را ازسقف اطاق آویزان کرده و به موهای خود گره زده بودند که هر وقت خواب بر ایشان غلبه کرد ، در اثر فشار و درد موی خود بیدار گردد و شبها را به صبح می رسانید. توجه داشته باشید که چقدر این قلندر دارای صدق بوده و با چه شرایطی خواب را از خود دور می کرده. همچنین خورد و خوراک و دیدار خلق را در این هفت شب و روز با شرایط خوب و با رضایت امام زمان انجام بدهید. امکان ندارد که فیضی از جانب حق واصل نگردانند تا چه رسد به رضایت تمام عیار. اگر سالکی سی روز و یا هفت روز بلکه یک ساعت ارتباط خود را به حق وصل بنماید ، باور کنید به وسیله همان ارتباط چون مستعد نظر گشته ، در قالب او و یا در جلد او قرار میگیرند و القاء می گردانند. قبول کنید و بپذیرید! شخصی در ایران ، محبتی زبانی که کوه را جابجا می توان کرد لطف عنایت نموده ولی مشکلات زیادی در من ایجاد گردانیده بودند و هست ،در هستون آمریکا. همین شخص در ایران ، در همین سکوت غذا در هفت روز به او گفته بودم که شما اگر می توانید و امکان دارد این مشکل بزرگ را در تهران حل نمایید. در روز دوم سکوت غذا ، با حالت وصدای لرزان تلفنی فرمودند که از عالم غیب به قلب من القاء نمودند. به این مضمون اولی و دومی آنقدر مهم و فشرده بود که حالم دگرگون شد. به راه دومی نشدکه بپرسم. اولی بسیار عالی و حل شدنی بود ، قرار گرفتم. دومی پس از سه روز دیگر که برای احوال پرسی تلفن فرمودند گفتم راستی راه حل دومی چه بود؟ فرمودند و این راه حل ، تمام مشکلات مرا در ایران بطور شفاف حل می گردانید. امروز بیست و یکم اردیبهشت ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و شش ، در سر میز نهار ، اشاره ای نمودم که در روزگاری مناسب

7

چنین حرفهایی بشود. خواهم گفت که لطف این شخص بمن بالاتر از انورسادات به محمد رضا شاه بوده است و به گوش فردی از آلمان و هستون آمریکا با حروف (م) (م) و دیگر خواهم گفت که این شخص در ایران وفاداری چشم گیری با تشخیص حقیر که خوب و بد را می توانم جدا نمایم ،دوست دشمن و فدایی که به فرموده آن دلیر مرد اشخاصی در اطراف من و مکتب خواهند آمد و آن افراد مثل نور درخشان بوده و نورانیت آنها عالمی را فیض می گردد. این نوع افراد قابلیت وَ وَ وَ... دارند ، از جنبه معنویات بجای خود محفوظ و مثل یک مرید هر چند حقیر پیر مکتب و با شرایط مخصوص نامگذاری نموده در مقابل او باید خدمت کرد. در مقابل خدا از چون و چرا نمی توان حرف زد. یک زمانی پیش خواهد آمد که مرید در مقابل پیر در برتری قرار می گیرد که خود پیر مکتب به او می گوید ، دیگر به خانقاه نیایید. خودت مکانی تهیه نموده و در آنجا افراد را هدایت کرده و تشنگان راه طریق را سیراب بنمایید، تاریخ درس زیادی بمن آموخته.

اگر هر فردی در ریاضت و حتی یک شب و یا هفت شب در سکوت غذا و با شرایط عالی که قید گردیده ، مورد رضایت امام زمان قرار بگیرد و با حالات خوب ، آنقدر ناز خدا و ناز یاران خدا را بکشد او را ناز و نوازش می کنند ، باید آنقدر التماس ، آنقدر زوزه ، آنقدر گریه و زاری ،آنقدر خواب را از خود بریده ،آنقدر در مقابل مردم بی صفت و تهمت های ناروا ایستادگی کند ، آنقدر فشار روحی در مقابل مردمان را تحمل نماید و آنقدر در ذکر و فکر و تحمل باشد. در این زمینه شعری است

باز خواهم در بدر گردانمت      مطلق از جنس بشر گردانمت

خودتان انصاف بدهید! خداوند متعال نظر نکرده و یا در جلد او و در قالب او وصل نمی گردند و یا همانطور که شیخ فرید الدین عطار در منطق الطیر فرموده که صدو پنجاه سال پیش روح منصور حلاج در قالب ودر جلد او در آمده ، حق بدهید ، این نوع افراد به درجه عالی نمی رسند؟ حتی پادشاه وقت بخدمت اینان رسیده و سر فرود می آورند ، مثل سلطان محمود غزنوی که به خدمت شیخ خرقانی رسید و لطف فراوانی به او نمود وَ وَ وَ... . پس بمن حق بدهد ، آن فقیر در ایران و در تصور من در مقابل سید علی کفری که از شرح احوال من و او خبر دارید چه لطف ها به من نمودند و دستورات تعیین در حد هزار شیخ وَ و َوَ... آن فقیر هم عیناً مثل من ، مورد محبت چشمگیر قرار گرفته که هیچوقت نمی توانم فراموشش کنم و اگر موت ارادی و طبیعی پیش بیاورند در آن عالم اگر قدرتی عنایت بنمایند ، تا یکسال نمی رسد که او را به عالم ارواح کشانیده می گردانند. به این واژه در مقاله قبل هم اشاره گردیده. سَرسَری حساب نکنید و با دقت زیادی بررسی کنید تا مطلب گویا تر عاید شما گردد. این همه افراد در گرد مکتب و حقیر جمع گشته اند . همه به واسطه آن دلیر مرد بوده و به زبان آورده. من در تصور و حیرتم! تمام افراد ، مهربانی و لطف های زیادی نشان داده اند ، جاناً ومالاً در روبروی من ایجاد گردیده اند ، همه در وجودشان بوده و به این مکتب و حقیر وجوداً از حق فرستاده شده اند و هیچ تقصیری ندارند ، همه از حق سر چشمه گرفته است. من هم این همه محبت و گذشت و لطف را از خود نمی بینم بلکه از آنها هم نمی بینم. بی جهت افراد زیادی در نبودن من با این همه بزرگی و رفتار خوب؟ این رفتار و کردار را از آنها نمی بینم. یک نیرو و یک قوه پر قدرت به آنها اجباراً از نیروی باطنی به سوی من گرایش می دهد. آن محبت بزرگ مثل انور سادات به موقع لطف عنایت گردید و یا همان فقیر در ایران محبت های زیاد و زبان زد عام و خاص نشان داد. در شک و حیرتم! این فرد خودش در ایران ، در اجتماع چند میلیونی از هر لحاظ یک فرد بزرگی است و نشان زد در کوچه و بازار و فامیل و یک موقعیت چشمگیری دارد. نمی شود این همه بزرگی ، وفاداری و زبان او در قسمت های خود ، بی حساب بوده باشد به نوبه خود جای تفکر دارد. شیخ بهایی ، در کتاب خود ، در قسمت اسم اعظم مطالبی شیرین تر از عسل به این مضمون بیان نموده که هر که این اسم را با عدد و آداب بخواند ، هیچ مشکلی برای او نیست بلکه قیصر روم بنده او گردد.

خلاصه همه افراد به حقیر وب ه مکتب لطف عنایت می کنند ، همه و همه در حیطه فرمان آنهاست. در شرح احوال میر عماد اصفهانی با آن دختر پادشاه ، آن اتفاقات ، باعث گردید تا آن پادشاه دختر خودش را به عقد میر عماد در آورد. در اتفاقات این مکتب نظری از یک اولیایی شده ،همه این لطف ها از جانب سید علی عریان احاطه گردیده.

انسان هیچ کاری و هدفی بدون اراده حق نمی کند و نمی شود. هر جا می رود ، هر کاری می کند ، در نزد هر شخصی، هر صنفی ، هر قشری و در نزد هر کسی تا خداوند حواله نگرداند ،آدمی نمی تواند تصمیم بگیرد و به هدف نهایی برسد. هدف و ذوق آدمی بستگی به رب دارد حتی در داخل دراویش ، ممکن است در نزد صد پیر بروید و قبول نکنید تا به پیر اصلی رسیده و او را وجوداً قبول کنید و خود او هم شما را می پذیرد و در آنجا رحل اقامت می اندازید و آرامش کلی پیدا می نمایید و به مرحله بالا می رسید ، همه و همه از حق احاطه شده است حتی تمام کارها ، شروع زندگی ها ، تمام دوستی و رفاقت ها و ازدواج ها همه حق احاطه دارد ، بدون اراده حق امکان پذیر نیست که نیست حتی علاقه مردم ، حب و دوستی آنها ، در همه خداوند نقش و ربطی دارد. بدون اراده حق حتی دوستی و رفت و آمد ها امکان پذیر نیست حتی ریان عزیز که چه مقامی ، چه سرنوشتی ، عجایبی درخشان نصیب او گردید تا ظهور امام زمان او و اسرار او ربط و بستگی به امام حی دارد. ملاحظه می فرمایید ، ذوق انسان ها در رشته های مختلف و در عالم عرفان به چه پیری ، به چه شغلی ، به چه کاری حتی در رفاقت ، با چه اشخاصی دوستی و به چه زن و مردی علاقه مند گردند. در چه شهری زندگی کنند چه شغلی بگیرند ، حتی مرگ انسانها ، در چه روزی ، در چه تاریخی خرقه تهی نمایند و حتی بچه دار شدن ،در تاریخ تولد و مرگشان خداوند متعال احاطه دارد حتی اگر ریاضت و یا علمی قسمت فردی بشود ، همه احاطه حق است. در آمریکا از من خواسته اند که بودن صاحب الزمان در حیات را ثابت گردانم ، در کنفرانس و در جمعی از افراد بی دین.

از بزرگان حقیر اجازه دهند با کمال میل و رغبت حاضر خواهم شد ولی در حیرتم ، علائم ظهور امام زمان در گوشه و کنار دنیا آشکار گردیده. شاگردان اولیاء و انبیاء و افرادی در اثر کشف و شهود ظهور امام زمان را بطور شفاف و دقیق لمس کرده اند. حال افراد کثیف و بی دین به وجود امام زمان شک و تردید دارند. می خواهند که شخصی زنده بودن ایشان را ثابت کند ، بطور علمی و شفاف. من در عالم دیگر و آفاق دیگری سیر می کنم و حب دیگری در وجودم احاطه دارد. عده ای آمده اند. خاله جان زردک می خواهی؟ مسخره آور است! اگر ما بخواهیم به این هفت میلیارد مردم کره زمین وجود و زنده بودن امام زمان را ثابت کنیم ، قضاوت را به شما واگذار می کنم اگر افرادی می خواهند به آنها معلوم گردد ، هفت شبانه روز با شرایط مخصوص ، سکوت غذا کرده ،فقط کمی آب بخورند برای آنها معلوم می گردانند ،چنان روشن می گردانند که یکی از مومنین روزگار خواهند شد که همگی ما را هدایت گردانند. به خدا همین در خواستی که از من نموده اند اگر به دستورات عمل کنند اولیاء حق به او ثابت می گردانند که مسیح و مهدی آخر زمان در حیاتند و افرادی از برکت وجود آنها در همه دم فیضی از آنها گرفته ، در هستون آمریکا و جهت دیگر اسراری و افرادی شگرف ، اسراری از زبان او بوسیله سید علی عریان در خواب بوسیله حقیر که مربوط به آن فقیر در ایران بوده و بستگی پیدا نموده و امانت بسیار مهم و اسرار آمیز مربوط به خواب نامه سید. امکانش می رود تغییراتی در من بوجود آید و یا او در آینده بوسیله همان ذکر و کلید تا ظهور امام زمان اتصالی به او می شود. در جمع خلق امکان دارد که حقیر دیده نشوم ولی امکانش می رود با او در تهران و در ایران تماس داشته باشم. دوده روز به روز به حال ذکر های سنگین ، سکوت غذا و توسل به سه محل اسرار آمیز کشیده می گردد به همین شکل تا ظهور مهدی آخر زمان ادامه دارد و اولین دوده و آخرین دوده ای است که با این اسم و نام و نشان هست و دیگر در مکان دیگر و افراد دیگر نخواهند آمد همین کلمات را سید بزرگمان فرموده است. ولی آن فرد در ایران هنوز از چگونگی اتفاقات ، از خواب نامه و از ذکر و کلید آگاه نیست از عید تا به حال یک انشعاب وسیع تری ایجاد گردانیده اند. شروع و پیغام با یک خواب! عجب نشانه های زیادی مربوط به من و اوست در ایران و در تهران پیدا کرده که بوسیله ایمیل آن ذکر و کلید انتقال داده شده ، هیچ اطلاعی از من و اتفاقات و انتقالات و انشعابات اصلاً و ابداً ندارد. موقعیت بسیار خوبی پیدا کرده و اگر اشتباه کند که این لطف از طرف من بوجود آمده و یا اینکه سَرسَری این ارتباط بوجود آمده است و در خیال می پروراند که ندرتاً این اتفاقات بوجود آمده ، بحق قسم به همان کلیدی که وسیله ایمیل به تهران فرستادم ، بطور مطلق از من نبوده و نیست. قدر خودش را بداند ، یکی از با ارزش ترین افراد روی زمین بداند حتماً از این اتفاقات و حالات دگرگون اطلاع پیدا کرده و روحاً و جسماً با فشار کار و خستگی جسمی و اتفاقاتی که در ایران برای من افتاده باعث ناراحتیشان شده و متقابلاً از شرح مشکلات او در ایران به من خبر می رسد. مشکلات روحی که به جسم سرایت می کند برای من آشکار است. نصیحت های فراوانی تلفنی نموده ام ولی چاره ای به جز استقامت و بردباری ندارد و بسی سعادت است که این همه اتفاقات از جانب حق برای این فرد ایجاد گردیده. در این راه سختی ، زندان و تهمت هست. مال آدمی را حیف و میل می کنند. از دوست و دشمن به آدمی فحش داده تهمت زده و بد بین هستند. دشمنان ما و مکتب در این راه بدانند که چاه کن همیشه در ته چاه است.گریزی به مطالب دیگری زدیم ، لازم بود.

من منتظر افرادی هستم که به من ملحق می گردند
نه برای خورد و خوراک و زندگی مدرن ، نه والله! اصلاً!
بعد از چاپ کتاب جلد سوم ، بزرگان ما خیلی خبرها به ما حواله نموده اند.
اخوان دبی ،جداً در فعالیت زیاد و کوشا هستند

پایه ریزی کتاب در ایران به نوبه خود لطفی نمودند مشکلی برای حقیر و مکتب بوجود آمده که تا حدی اخوان دلیر تهران بطور گمنام حل نمودند. باشد تا بقیه مشکلات توسط قلندری یا قلندرانی به امر سید علی مبدأ تهرانی حل گردد.

در مورد زندگی نامه خودم مقداری صحبت خواهم کرد. مورد بحث حقیر در این مقاله این است که هر چیزی برای انسان پیش بیاید خواست حق بوده حتی علاقه و دوستی پیران و یا محبت دیگران مطرح نیست. خواست انسانها مهم نیست. تا خدا چه بخواهد! حتی برای پیران هم همین طور است. چرا در میان عرفا و موجی از پیران سلسله ها و دوده های دیگر ، من در نزد سید علی عریان قرار گرفتم؟ این محبت دو طرفه بود. آیا خواست من بود؟ خیر! همه خواست خداوند بود و محبت ایشان به من هم نظر خداوند بوده است. تا نظر خداوند نباشد هیچ شیئی را جابجا نمی توان کرد ویا اگر سیبی را به هوا بیندازید تا به زمین برسد ، هزار گونه چرخ خواهد خورد. چرخ روزگار هزاران بالا و پایین دارد و هر چه خدا بخواهد ،همان می شود. من در حیرتم ،این حب و علاقه و عشق من به آن بزرگوار از کجا بوجود آمده بود...؟ ایشان هم از محبت و مهربانی به من دریغ نداشتند و نکردند. بزرگترین اسرار حق را به من لطف عنایت نمودند. از گفتن چیز های دیگر عاجزم ، لپ کلام ، تمام محبت من به او و محبت او به من و اسرار و رمز و رموزی که در سینه داشت به من عطاء فرمودند. همه مأموریت بوده که به من عطا نمایند و مأموریت دیگر، من هم به فردی که در ایران هستند این همه حب و مهربانی وَ وَ وَ... فاداری دوطرفه به جای خود محفوظ ، اسراری به او واگذار شده و بقیه هم انتقال داده می شود. بحق قسم واقعیت به قلم می آورم به جان پیرم حقیقت می نویسم! آن اندازه که سید علی نامی به من محبت داشتند و متقابلاً من هم به ایشان داشتم. باور کنید که آن دلیر مرد به تمام داستان اسرار آمیز حق احاطه داشته و نتیجه صد و ده سال تنهایی و ریاضت را به من واگذار کرده است که باعث افسوس و حسادت مشایخ دوده های دیگر شده بود که چرا سید با من این همه نزدیک قرار گرفته بودند. توجه داشته باشید تا حقیقت برای شما آشکار گردد. همان طوری که اوتاد امام زمان به من لطف ها داشته و واگذار کردند از جانب حق بوده و به حق من هم نسبت به آن بنده معصوم خدا مثل سید علی که از حق به من عطا نمود من هم به این بنده خدا رفتار کرده و آنچه استاد ازل بگفت و وظیفه ام بود و می بایست که چنین شود انجام وظیفه نمودم.

تمام گفت و شنود من با پیرم و آن بنده خدا و گفت و شنودی که با هم دیگر داشتیم ، باطنی ، همه از حق و نظر امام حی مهدی قائم می باشد.

خوشبختی تمام مشایخ این مکتب ، هشدار آگاهانه ای می دهم! بر دوده نقش دیگری احاطه گردیده است. علائم ظهور مبارکشان بطور شفاف آشکار گردیده. محبان آقا همگی به سکوت غذا و ذکر های سنگین تر گرایش داده شده ، تمام دستورات آقا به اجرا در آمده ، سعی کنید از خواب و خور و سیاست دوری کنید .

در رفتن به سه محل ذکر شده ، چنان جذبات و شور و عشق و گریه در وجودتان باشد. مرا هم دعا کنید!

حق نگه دار شما
هدایت الله منشی زادگان
بیست هفتم اردیبهشت ماه هزار و سیصد و هشتاد وشش