هو

یا رب این چه حالی است بمن سرایت كرده
سوزنده ترازآتش تمام وجودم رااحاطه كرده
یاربی،می سوزم چراقلب من آغشته از حب است
یاربی تورا به جان صاحب الزمان قسم می دهم
فقیران شب زنده داررادر یاب
گمنام،بی سروسامان،قلبی مملوازمهربانی
دریایی ازحب الغایب،كوران آتشم
مهربانی پیرم تمام وجودم رااحاطه نموده
همه ازاوست،عمق وجودم را آتش،دودم رادرآورده
مات ومبهوتم،باچهره زیبایت دررازونیازم
می سوزم،درد شدید قلبم مرا كلافه نموده
این همه لطف و مهربانی قلبم ،همه از اوست
فقیران،مرا به طبیب برسانید قلبم آكنده از درد است فقیران بی رحم،رحمی كنید،مرا به طبیبی برسانید
قلبم ازدرد به بیرون می پرد،بیمه سید علی هستم
به طبیب بگوئید مریض فرستاده سید علی عریان است
به اوبگوئید،آشناست غریبه نیست
به اوبگوئید،آن یار باوفای الغایب
حب ومهربانی،بسی فراوان به او داشت
به او بگوئید‌درد قلب،تمام كالبداودرداست
نه نه به او بگوئید درد،درد ییرش دارد
جای دیگرم را معاینه نكند،دردم بنیادسوز است
می گوئید درد جسم ندارید،دوا نمی خواهید
قبول درد ندارید
پس چرا سیلی از چشم شما روانه گردیده است
تا بدن دردی نداشته باشد
این همه آب زلال نشانه گر چی است
آیا می دانید،
چاشنی شب زنده داران همین نكته است
دریابید فقیران،
به او بگوئید كار مریضمان تمام است،داروئی ندهید
مریضمان داروئی نیست،می سوزد،درمانی بنمائید
ای طبیب الهی تورا به حق قسم دراین نیمه شب دوائی برسانید
نه خوابم آید،نه آرام، مثل تیر خورده ها
غلطان غلطان،دهانم بسته
وای چه شبی،دیگر نیاید شب دیگر
پلكان چشم باد كرده،رندان خرابات دانند
این حال واحوال را رندان و خراباتیان دانند
من چه دانم رسم وزندگی نامه ملامتیان
آنان بدانندكه با گرسنگی شب را به صبح رسانیده اند
آخر زندگی فقیران و ملامتیان را ندانی،نپرسی،نه بینی
نشنوی و با خودت به گور ببری
تف بر این آدمیان بی صفت
به حق مرگ بهتر ازبودن با افراد بی صفت است
به حق مرگ بهتراز روبروشدن با افراد كثیف و مادی پرست است
به حق مرگ بهتراز دوستی باافراد احمق است
ازمردمان احمق بگریزید،بگریزید
همان گونه كه عیسی مریم گریخت از احمقان
خواست حق اگر باشد
حب هر فردی را بر دل آدمی بیندازند
بدون چون وچرا،پذیرفته می گردد
داستان لیلی ومجنون را به خاطر دارید
به فرهنگ وادبیات ماخیلی كمك و یاری رسانیده
فوت لیلی پیش آمده بود
مجنون به قبرستان رفته بود
بچه های محل همه مسخره اش می كردنند
قبرهای دیگری را به جای قبر لیلی به او نشان می دادند
ولی او اعتنائی به آنها نكرده،مستقیم بر سر قبر محبوبش رفت
یاحس ششم كمكش كرد،یا به او القا گردید
ویا اینكه روح لیلی اورابه سر قبرش راهنمائی كرد

هدایت الله منشی زادگان